خرسند شديم
از اين كه امروز
رنگي دگر است
نه رنگ ديروز
تا شب نشده
رنگ دگر شد
گفتند از اين نكته
هزار نكته بياموز
فریاد زدیم که چرخ گردون
لیلا تو نداده ای به مجنون
فریاد بر آمد آنکه خاموش
کم داد اگر اگیرد افزون
خاموش شدیمو درخموشی
رفتیم سراغ می فروشی
فریاد زدیم دوای ما کو
گویند دواست باده نوشی
خرسند شدیم از اینکه هستیم
رفتیم و در میکده بستیم
با خود به سخن چنین نشستیم
ما باده نخورده ایم مستیم
مسجد سرراه از ان گذشتیم
برروی درش چنین نوشتیم
در میکده هم خدای بینی
با مرد خدا اگر نشینی
من گرفتار سنگيني سكوتي هستم كه گويا قبل از هر فريادي لازم است
سرما زده و سوزه و پاييز فراري در حسرت روزهاي بهاري بق كرده قناري اجاق خونه مي سوزه و سرده ببين سرما چه كرده ! اي واي از اون روزي كه گردونه به كام ما نگرده يخ بسته گل گلدون ها انگار طوفان طبيعت رو ببين كرده چه بيداد برگي ديگه نيست روي درختها سرماست فقط ميون حرفا هر چي كه بوده توي طبيعت قايم كرده يكي ميون برفا در حسرت روزهاي بهاري بق كرده قناري در حسرت روزهاي بهاري بق كرده قناري در حسرت روزهاي بهاري بق كرده قناري در حسرت روزهاي بهاري بق كرده قناري
من تمام هستيم را در نبرد با سرنوشت در تهاجم با زمان آتش زدم كشتم من بهار عشق را ديدم ولي باور نكردم يك كلام در جزوهايم هيچ ننوشتم من زمقصد ها پي مقصودهاي پوچ افتادم . تا تمام خوبها رفتند و خوبي ماند در يادم من به عشق منتظر بودن همه صبر و قرارم رفت . بهارم رفت . عشقم مرد . يادم رفت
مگه ميشه يه پرنده بمونه بي آب و دونه/ مگه ميشه كه قناري توي بغض آواز بخونه
اگه تو بري زپيشم من همون قناري ميشم/ كه تو بغض و گريهاشم ميگه ميخوام با تو باشم
مگه ميشه كه ستاره توي آسمون نباشه/ يا گلي به خاطراتم عطر يادتو نپاشه
اگه توبري زپيشم من همون ستاره ميشم/ كه تو هفتا آسمونم نميخوام بي تو بمونم
مگه ميشه ماهيارو بگيريم از آب چشمه/ يا گلاي باغ عشقو بزاريم يه عمري تشنه
اگه تو بري زپيشم من همون ماهيه ميشم/ كه بدون آب و دريا مي ميرم بي كس و تنها
مگه ميشه گلدونا رو بزاريم تو حسرت آب/ يا شب قشنگ عاشق بمونه بي نور مهتاب
اگه تو بري زپيشم من همون گلدونه ميشم/ كه واسه يه قطره ي آب مي كشم حسرت توي خاب
وقتي كه تنگ غروب بارون به شيشه ميزنه
همه غصه هاي دنيا توي سينه ي منه
توي قطره هاي بارون مي شكنه بغض صدام
ديگه غير از يه دونه پنجره هيچي نمي خوام
پشت اين پنجره مي شينم و آواز مي خونم
منتظر واسه رسيدنت تو بارون مي مونم
زير بارون، انتظارت رنگ تازه اي داره
منم عاشق ترم انگار وقتي كه بارون مي باره
بعضي وقتا كه مياي سر روي شونم ميذاري
تموم غصه ها رو از دل من برمي داري
اما اين فقط يه خوابه خواب پشت پنجره
وقته بيداري بازم غم ميشينه تو حنجره
سياوش قميشي
زندگي(اثري از استاد سياوش قميشي)
زندگي يعني چكيدن همچو شمع از گرمي عشق زندگي يعنــي لطافت گم شدن در نـــرمي عشق زنـــدگي يعني دويدن بي امـــان در وادي عــشق رفتــــن و آخــــر رسيــــدن بر در آبـــادي عشـــق مي توان هـــر لحظه هر جا عاشـق و دلداده بودن پر غـــرور چون آبشــــاران بودن اما ســـاده بــودن مي شـــود اندوه شـــب را از نگاه صبــح فهميـــد يا به وقت ريـــزش اشــك شادي بگذشــته را ديد مي توان در گريــــه ابــر با خيال غنـــچه خوش بود زايـــش آينـــــده را در هر خــــزاني ديد و آســــودبا سلام به تمام دوستداران موسيقي__
به جز مخالفان موسيقي هاي مدرناول از همه من بايد همين جا افسوس بخورم كه هنوز كساني هستند كه هيچ بويي از
موسيقي و هرچيزي كه با موسيقي همرام است نبرده اند
دوم بايد به آن شخصي كه آقاي هاكان رو يك انسان _
باعرض معذرت_ سوسول فرض كرده اندبايد بگم كه به نظر شما كسي كه به آداب و رسوم و معاشرت ها وظواهر خود اهميت ميده
يك انسان به اصطلاح سوسول مي تونه باشه اگه به نظر شما اين انسان با اين خصوصيت
ها يك انسان سوسول است بايد بگم براي شما كاملا متاسفم چون شما بدون توجه به
خصوصيات فوق العاده اين شخص كه در زمينه هنر و موسيقي هستند چشم پوشي كرده
و فقط به ظواهري كه در نوع خود نه تنها بد بلكه خوب هستند
در آخر كلامم باز براي اين اشخاصي كه هيچ سررشته اي از هنر وموسيقي ندارند متاسفم
و آرزو مي كنم كه بالاخره يك يكروز پي به اشتباه خود ببرند و از گفته هاي خودشون
پشيمون بشن
من از اين نوشته ها قصد هيچ توهيني نداشتم و تنها از شخصيت شاهكار هايي مثل آقاي
حامد هاكان دفاع كردم
باتشكر